رجال عصر پهلوی (3) امیر عباس هویدا






امير‌عباس هويدا نخست‌وزيري كه بيشترين سالهاي صدارت را در ميان كابينه‌هاي عصر پهلوي اول و دوم به خود اختصاص داده است، از نظر اكثر مورخان معاصر به عنوان سياستمداري «فرصت‌طلب» شناخته شده است. او همواره سعي مي‌كرد خود را با خواست و مصالح شاه و ديدگاه قدرتهاي برتر آن روز همسو و منطبق سازد. او در دهه 1320 به حزب توده و به كمونيستها نزديك شد سپس به سرعت وارد شبكه تارعنكبوتي سياسيون متمايل به انگلستان شد و از فعالان فراماسونري گرديد. بعد با حفظ همين ارتباط به سياستهاي آمريكا و اسرائيل گرايش يافت. در تمام اين احوال بهائي نيز بود و براي پيروان اين فرقه خدمات زيادي ارائه كرد.
هويدا، سياستمداري كه طولاني‌ترين دوران نخست وزيري را در خلال تاريخ مشروطيت به خود اختصاص داده بود، 1298 ش. در تهران متولد شد. پدرش حبيب الله ـ عين الملك‌ـ كارمند وزارت امور خارجه، و كارشناس اداره عربي اين وزارتخانه و سپس وزير مختار ايران در عربستان بود. افسرالملكوك مادر هويدا نيز دختر محمد‌حسين خان سردار از چهره‌هاي معروف بهائي بود كه در دوران قاجار در آشوبهائي كه بهائيان در چند شهر ايران به راه انداختند نقش داشت. اميرعباس هويدا ابتدا در دارالفنون تحصيل كرد، سپس هنگام مأموريت پدرش در لبنان در مدارس بيروت ثبت نام كرد و در مدت اقامت در اين شهر زبانهاي عربي و فرانسه را فراگرفت‌. پس از خاتمه تحصيلات متوسطه در بيروت‌، راهي اروپا شد ودر تابستان 1320 ش. از دانشگاه بروكسل در رشته علوم سياسي ليسانس گرفت. از سالهاي دهه 1320، هويدا به پيروي از مسلك و عقيده پدرش به اعضاء شبكه‌ها و سران فرقه ضالة بهائيت نزديك شد و همكاري با آنان را آغاز كرد. هويدا در كشاكش جنگ دوم جهاني از اروپا به ايران بازگشت و ابتدا جهت انجام خدمت وظيفه به دانشكده افسري رفت و سپس در شهريور 1322 در وزارت امور خارجه كه در آن زمان توسط محمد ساعد مراغه‌اي اداره مي‌شد استخدام شد. او از بهمن 1323 به اداره سوم سياسي اين وزارتخانه منتقل شد و در اول مرداد 1324 به عنوان وابسته سفارت رهسپار فرانسه شد.

احسان طبري از رهبران حزب توده در كتاب «كژراهه‌» نوشته است كه هويدا در مأموريت فرانسه با حزب توده نيز مرتبط گرديد و با ايرج اسكندري آشنا شد. از سوي ديگر هويدا در وزارت خارجه با حسنعلي منصور نيز كه رياست اداره چهارم اين وزارتخانه را برعهده داشت‌، دوستي عميقي پيدا كرد.
پنج ماه از اقامت هويدا در پاريس نگذشته بود كه وي به اتفاق حسنعلي منصور و عده‌اي ديگر به جرم قاچاق مواد مخدر توسط پليس فرانسه دستگير شدند، اما با وساطت دربار پهلوي رهايي يافتند. اين رسوايي در مطبوعات داخلي نيز انعكاس داشت‌.1
هويدا در اول آبان 1325 كارمند سركنسولگري ايران در هامبورگ و اول فروردين 1328 كارمند كنسولگري ايران در اشتوتگارت شد. گفته مي‌شود در اين سالها تعداد زيادي از گذرنامه‌هاي سفيد در بايگاني چند كنسولگري ايران در آلمان مفقود شد پس از مدتي مشخص شد بسياري از سرمايه‌داراني كه در هامبورگ محكوميتهائي پيدا كرده بودند با استفاده از اين تذكره‌ها فرار كرده‌اند. در اين سالها وزير مختار ايران در آلمان عبدالله انتظام پسر ميرزا محمدخان انتظام السلطنه فراماسون قديمي بود؛ كسي كه بعدها وزير خارجه و رئيس هيأت مديره شركت ملي نفت ايران شد.
اقدامات خلاف قانون هويدا سبب فراخواني وي از آلمان به تهران شد. عبدالله انتظام كه حامي هويدا بود در اسفند 1329 در كابينه حسين علاء وزير خارجه شد و هويدا را به عنوان منشي خصوصي خود برگزيد. هويدا سپس در دولت مصدق معاون اداره سوم وزارت خارجه شد. چند ماه بعد نيز در 29 مهر 1330 هويدا به دعوت كميسارياي عالي پناهندگان سازمان ملل متحد مأمور خدمت در اين سازمان شد و مدت 5 سال نزد «وان هك گدهارت‌» كميسر عالي پناهندگان سازمان ملل كه از فراماسونهاي مشهور فرانسه نيز بود در ژنو ماند.
هويدا در اسفند 1335 رايزن سفارت ايران در آنكارا شد. اين درحالي بود كه رجبعلي منصور پدر حسنعلي منصور دوست صميمي هويدا، سفير ايران در تركيه بود و اين رابطه سبب افزايش منزلت هويدا در سفارت ايران در آنكارا گرديده بود. پس از چندي عزيمت رجبعلي منصور به اروپا جهت معالجه موجب شد هويدا سرپرستي سفارت ايران در تركيه را تا زمان معرفي سفير جديد بر عهده بگيرد؛ اما اين مدت دو ماه بيشتر به طول نينجاميد وانتصاب سرلشكر حسن ارفع به سفارت ايران در تركيه كه يك نظامي بود، سبب برهم خوردن مناسبات وي باهويدا شد. زيرا به زودي مشخص شد كه هويدا با استفاده از اختيارات خود زمينه مهاجرت تعداد زيادي از سرمايه‌داران بهائي را به تركيه فراهم ساخته و به اين ترتيب ناخشنودي و نارضائي مقامات تركيه را برانگيخته بود. دولت آنكارا در پيگيري‌هاي بعدي خود متوجه شد كه فعاليتهاي مضره و غير قانوني بهائيان در تركيه، به نوعي زير نظر هويدا در سفارت ايران قرار دارد. از اين رو وزارت خارجه تركيه از سرلشكر ارفع سفير ايران درخواست فراخواني هويدا را كرد.
حضور نامنظم هويدا در سفارت‌، ارتباط گسترده وي با شبكه بهائيان تركيه كه سبب هشدار مقامات آن كشور به سرلشكر ارفع شده بود و مهمتر از اين دو عامل‌، فعاليت‌هاي جاسوسي هويدا در تركيه2موجب برخوردهايي ميان وي با ارفع و زمينه ساز انتقال او به تهران شد.
هنگام بازگشت هويدا به تهران عبدالله انتظام‌، مراد وحامي او مديرعامل شركت ملي نفت بود. از اين رو به تقاضاي او هويدا مأمور خدمت در شركت ملي نفت شد. او ابتدا مدير اداري شركت نفت بود ولي به سرعت ترقي كرد ودر 1337 به عضويت هيأت مديره شركت درآمد. او به همراهي طيفي از دوستان بهائي خود از جمله فؤاد روحاني، ‌مهندس فرخان و ... بسياري از چهره‌هاي بهائي را وارد شركت ملي نفت ايران كردند. به طوري كه پس از رفتن انتظام، دكتر منوچهر اقبال مدير عامل بعدي شركت نفت، متوجه خلافكاريهاي علني آنان شد و به ناچار عذر آنان را خواست. هويدا در 1338 با «ساواك‌» نيز مرتبط شد و به عضويت اين سازمان درآمد.
در 1340 ش. حسنعلي منصور به پيشنهاد امريكايي‌ها تشكيلاتي به نام «كانون مترقي‌» به وجود آورد. اين تشكيلات كه بعدها به حزب «ايران نوين‌» تغيير نام داد، با پوشش كمك به اصلاحات ارضي و اصلاحات اقتصادي و سياسي در كشور به وجود آمده بود و در آن جمعي از نخبگان و تحصيلكردگان دانشگاه‌هاي امريكا و اروپا شركت داشتند. هويدا نيز به دليل سابقه دوستي با حسنعلي منصور از ابتدا وارد اين تشكيلات شد. وي از طريق منصور با شبكه فراماسونري نيز مرتبط گرديد. دوستي هويدا با نامبرده موجب شد هنگامي كه منصور در اسفند 1340 به نخست وزيري رسيد، وي وارد كابينه شده و وزارت دارايي را بر عهده‌ گرفت. حسنعلي منصور در اول بهمن 1343 توسط يكي از اعضاي هيأتهاي مؤتلفه اسلامي ـ شهيد محمد بخارايي ـ در مقابل مجلس شوراي ملي كشته شد و هويدا در هفتم همان ماه در حكمي غيرمنتظره مأمور تشكيل كابينه شد. اين در حالي بود كه هويدا تنها يك دوره 11 ماهه سابقه اجرايي در وزارت خارجه داشت‌.
هويدا يك سال و چند ماه پس از شروع نخست‌وزيري خود با ليلا امامي دختر سيد‌حسن امامي (امام جمعه تهران در رژيم شاه) وصلت كرد. مراسم ازدواج اين دو در اواخر تير 1345 برگزار شد ولي در اوائل مرداد 1350 آنان متاركه كردند. ارتشبد حسين فردوست با ارائه اسناد فراوان در زمينه انحرافات جنسي هويدا علت اين جدائي را مفاسد اخلاقي هويدا عنوان كرده است. 3
هويدا، گرچه مدت 13 سال نخست‌وزير بود.اما به تصريح مورخين، وي در اين مدت نقش يك منشي و مجري مطيع اوامر شاهانه را برعهده گرفته بود. در دوران نخست وزيري هويدا، شاه فرمانرواي مطلق كشور بود و نه فقط مسايل مربوط به سياست خارجي و امور دفاعي را شخصاً اداره مي‌كرد، بلكه در جزئيات امور داخلي كشور نيز مداخله مي‌نمود. وزيران مهم كابينه و مقامات ارشد دولتي مستقيماً به شاه گزارش مي‌دادند و مستقيماً از او دستور مي‌گرفتند. جلسات هيأت دولت‌، اغلب جنبه تشريفاتي داشت و مصوباتي كه قبلاً تهيه و تنظيم شده و از سوي شاه لازم الاجرا شناخته شده بود، به امضاي وزيران مي‌رسيد. نقش هويدا غالباً در رسيدگي به اموري خلاصه مي‌شد كه شاه به او ارجاع مي‌كرد. وي در مسايل سياست خارجي‌، دفاعي و نفتي مطلقاً دخالتي نداشت و اين امور تحت نظارت مستقيم شاه بود. هويدا خود يكي از چهره‌هاي سرشناس بهايي و از اعضاي فعال فراماسونري بوده و بسياري از دولتمردان كابينه وي نيز عضو لژهاي مختلف فراماسونري بودند.
هويدا در آن روزگار كه بازار كمونيسم گرم بود، به كمونيسم و به حزب توده نزديك شد، سپس به سياستهاي غرب به ويژه انگلستان نزديك شد و به سرعت به مهره مورد اعتماد لندن در نظام حكومتي ايراني تبديل گرديد اما به دليل دركي كه از جريانهاي سياسي داشت پس از آنكه متوجه شد خورشيد استعمار انگلستان در حال غروب كردن است به سياستهاي آمريكا متمايل شد و خود را با مواضع واشنگتن تطبيق داد. او در عين حال چنان به اسرائيل و سياستهايش نزديك شد كه دولت اسرائيل به عنوان قدرداني از وي 140 هزار متر مربع زمين در فلسطين را به او واگذار كرد.
سالهاي صدارت هويدا كه به دوران ثبات سلطنت پهلوي گره خورده بود، سالهاي اوج‌گيري فساد وتباهي و يكه‌تازي شاه محسوب مي‌شود. در دوران نخست وزيري هويدا پيوندهاي نهان و عيان دربار پهلوي با محافل قدرتمند و چپاولگر غرب و صهيونيسم جهاني به مستحكم‌ترين شكل خود رسيد و شاه در صحنه بين‌المللي به مثابه يك ديكتاتور بلندپرواز و در منطقه به عنوان استوارترين دوست غرب ظاهر شد. شاه، در كشوري كه فساد و تباهي آن را به كام انحطاط كشيده بود، فرارسيدن «دروازه‌هاي تمدن بزرگ‌» را اعلام مي‌كرد. در اين دوران، اگرچه در افكار عمومي هويدا چهره‌اي مسلوب الاختيار و فاقد استقلال شخصيتي شناخته مي‌شد، اما خود نيز مشوق شاه در تداوم مفاسد حكومتي در ابعاد گوناگون و توجيه‌گر خيانتهاي وي در كشور بود و عملاً زمينه‌هاي لازم براي اين جنايتها را بوجود آورده بود.
هويدا نخست وزيري بود كه با حضور او شاه مي‌توانست خود را در قدرتي مطلقه و بر فراز قانون اساسي مشروطه نمايش دهد. دولت هويدا ضمن ترسيم چهره‌اي توانا و باثبات از رژيم شاه در منطقه و در صحنه بين المللي، باني برگزاري جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي در ايران بود. مبلغ عظيمي از بودجه كشور صرف برگزاري اين جشنها شد، درحالي كه اكثر روستاهاي كشور از نعمت برق و آب برخوردار نبودند.
اميرعباس هويدا كه سه ماه پس از تبعيد امام خميني(ره) به تركيه، مأمور تشكيل كابينه شد، سرانجام پس از حدود 13 سال، در 15 مرداد1356 از نخست وزيري بركنار شده و وزير دربار گرديد.. در آن زمان، امير اسدالله علم ـ وزير دربارـ به دليل ابتلاء به بيماري سرطان در بيمارستاني در نيويورك بستري بود. با انتصاب هويدا به وزارت دربار، منصب نخست وزيري به جمشيد آموزگار واگذار شد.
مسئوليت وزارت دربار هويدا چندان به طول نيانجاميد و وي يكسال بعد با اوجگيري مبارزات مردمي، به پيشنهاد ازهاري ـ نخست وزير وقت ـ و با موافقت شاه و براي آرام كردن افكار عمومي، در هفتم آبان 1357 بازداشت و به جرم مساعدت در اختناق و نابساماني‌هاي سياسي و اقتصادي كشور روانه زندان شد. هويدا كه تا پيروزي انقلاب در ميهمانسراي ساواك تحت مراقبت بود، پس از پيروزي انقلاب اسلامي‌، دستگير شده، ابتدا به مدرسه علوي و سپس به زندان قصر انتقال يافت. او در زندان قصر محاكمه شد و به جرم معاونت درجنايات‌، خيانتها، چپاولگريها و مفاسد اداري و اخلاقي و سياسي رژيم پهلوي و زمينه سازي در تعميق اين مفاسد در 13 سال آخر حيات رژيم پهلوي دوم، در 18 فروردين 1358 اعدام شد. اين اعدام خشم محافل امريكايي‌، صهيونيستي‌، اروپايي و شبكه جهاني فراماسونري و بهائيت را به همراه داشت‌.

پي‌نوشت‌ها:

1ـ به روزنامه كيهان مورخ 14 و 19 بهمن 1325؛ مجله خواندنيها؛ سال هفتم شماره 49؛ مرد امروز سال پنجم شماره‌هاي 93 و 94 مراجعه شود. (ظهور و سقوط سلطنت پهلوي؛ ارتشبد حسين فردوست‌؛ ج دوم‌؛ ص 369؛ انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي‌. )
2ـ هويدا در طول مدت اقامت خود در تركيه از طريق آشنايي با منشي سفارت انگليس در آنكارا اسنادي را رونوشت برداري مي‌كرده و به سفارت امريكا در آن كشور انتقال مي‌داده است (فصلنامه مطالعات تاريخي‌؛ شماره 2؛ بهار 1383؛ از انتشارات مؤسسه مطالعات پژوهشهاي سياسي‌.)
3ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ج 2، ص 7ـ 306.

منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی